۱۳۹۱ شهریور ۸, چهارشنبه

حس ششم

هر انسانی دارای حواسی هست چند گانه که در بعضی از اشخاص ششمینی هم هست که بستگی به فرد وغریزه شخص داره . در بعضی از اشخاص تقویت شده وبقولی حوادث گوشها را نوازش میده و از قبل دلشوره ای در وجود اون فرد بوجود میاد . ومن یکی ازآن اشخاص هستم .در بعضی از مواقع خاص تلنگرهایی بهم زده میشه ,ودر این ایام حسی بزرگ سلولهای خاکستری مغزم رو قلقلک میدهد . ولی برام مبهمه که اون مسئله چه چیزیه ,ولی میدونم شری است که سبب خیری دیگر خواهد شد . آن چیست ؟ مسئله چه صورتی داره ؟ وجوابش چیست؟.... تمامی این سوالات درآینده ای نزدیک بجواب خواهد رسید . ولی بگید یا نگید شباهنگام شبهاتی در رویاهام بسراغم میاد ودر دورادور خواب سوگواری وتشعیع جنازه بزرگی میبینم وسیل بزرگ جمعیت و...(خدا خودش خیر کنه)

۱۳۹۱ شهریور ۵, یکشنبه

حسین آقا و ضیافت بزرگ

من  بعد از گذر ازمشغله کاری شدید در هفته قبل راهی بیمارستان شدم ومثل حسین آقای خودمون تعطیلات عید فطر رو در بستر بیماری بسر بردم  .  اونهم چه بستری که همراه با درد و رنج بود .بگذریم از این مطلب و از موضوع اصلی دور نشویم  .در اخبار دنیای مجازی خبر از کسالت های حسین آقا ست . ودر سوی دیگر ضیافت بزرگ برای میهمانانی که در راهند .ومن در این دلشوره دست وپا میزنم که جریانی که بر گذشت تکرار نشود.وغم وغصه های مشهدی حسین صور وصات میهمانی رو بر هم نزنه ویاشاید در صورت خواندن غزل نباید سروصداش رو تا آخر جشن دراورد . همین کاری که در بعضی از عروسی ها , عمه ئ زن عموی داماد یا عروس که شب قبل از مراسم فیلش یاد هندوستون میکنه صداشو در نمی یارند تا مراسم به اتمام برسه وآبها از آسیاب بیافته بعدا به فکر حاجیه خانم هندوستان رفته میافتند و ره توشه سفر رو براش فراهم میکنند .حال باید دید کار به کجا خواهد کشید .به انتظار مینشینیم .