هر صبح نسیمی از راه میرسد و اخبار سراسر دنیا رو که رصد میکنیم ,هنجارهایی از راه به گوش میرسه و باردار حوادثی از قبیل ترور ,جنگ ,حمله ,کمک و حقوق بشر است . حال در چه زمان و مکان و شرایطی میتوانند اینان را به تحقق برسانند نا معلوم است.
چرا و به چه جهت است که در سالهای گذشته و پیش رو جهان ما به این سمت و سو ,گرایش داده و در گردابی بس عمیق گرفتار آمده مدتیست که ذهن مارا مشغول به خویش کرده و بدنبال جواب معادله 3 مجهولی آن گرداگرد خرد میگردیم.
در سالیان نچندان دور گیتی دارای دو قطب بود و در شرق و غرب قطبین به فرو کشیدن یکدیگر در خود تلاش میکردند .سالیان متمادی یکدیگر را به جاسوسی علیه خود ,عدو را متهم ویا در بزنگاه های تاریخ حتی کار به حملات اتمی میکشید.
اما بیش از یکدهه است که قرن نو راطی کردیم وخبری از آن تقابلها نیست. از آن رودربایستی ها خبری نیست. از ترس خبری نیست و در 13 همین سال قرن نو درگیری ها رنگ حقیقت بخود بخشیده .قطب غرب توانست قطب شرقی را در خود حل کند. بابیشتر از 40 سال تلاش و بودجه ای بیش از 100 میلیون دلار اتحادجماهیر شوروی از هم گسست.
امروزه در برهه ای از زمانیم که علم و صنعت و تکنولوژی به سرحد خود رسیده و با شتابی غیر قابل وصف رو بجلو است و هر شخصی این انتظار در او دوچندان میشود که انسانها نباید تجربیات گذشته را فراموش کرده و روز از روزی دیگر شاهد پیشرفت باشیم .
چرا و چرا این امر حقیقی هیچگاه به حقیقت نمی پیوندد؟پس چراهرروزه شاهد و ناظر افول دولتمردان و سقوط بناهای در ذهن ساخته آنهاییم.
چرا عقب گرد و عقب گرد؟آیا روزی این قطب حل شده در تاریخ خواهد بود؟چرا وبه چه علت اوباما سردرگم است/؟
چرا و چرا وچرا؟
مردمان و مردمان و مردمانند که خود رابالغ میدانند.اصولا در تمامی جوامعی که پایه بعضی از انتصابات بر اصل جمهوریت مردم است اشخاصی به رتبه های عالیه نظام میرسند که متاسفانه از اقتدار و ابتکار و سطح هوشی بالایی بی بهره اند .
یکی از این شخصیتها بغیر از اوباما که مردمان آن آب و خاک رابه ورطه نیستی کشاند اولاند بود.
خواب و خیال و توهمات یکی پس از دیگری گویی گریبانگیر این مردمان است و به هیچ بهایی حاضر به عقب نشینی هم نیست.خواب و رویایی که ساخته و پرداخته ذهن کج اندیش رییسان جمهور
انهاست.
مردمان رویایی ,مقامات خیال پرداز ,نتیجه ای جز انتخابی مقتضح نیست .
چرا و به چه جهت است که در سالهای گذشته و پیش رو جهان ما به این سمت و سو ,گرایش داده و در گردابی بس عمیق گرفتار آمده مدتیست که ذهن مارا مشغول به خویش کرده و بدنبال جواب معادله 3 مجهولی آن گرداگرد خرد میگردیم.
در سالیان نچندان دور گیتی دارای دو قطب بود و در شرق و غرب قطبین به فرو کشیدن یکدیگر در خود تلاش میکردند .سالیان متمادی یکدیگر را به جاسوسی علیه خود ,عدو را متهم ویا در بزنگاه های تاریخ حتی کار به حملات اتمی میکشید.
اما بیش از یکدهه است که قرن نو راطی کردیم وخبری از آن تقابلها نیست. از آن رودربایستی ها خبری نیست. از ترس خبری نیست و در 13 همین سال قرن نو درگیری ها رنگ حقیقت بخود بخشیده .قطب غرب توانست قطب شرقی را در خود حل کند. بابیشتر از 40 سال تلاش و بودجه ای بیش از 100 میلیون دلار اتحادجماهیر شوروی از هم گسست.
امروزه در برهه ای از زمانیم که علم و صنعت و تکنولوژی به سرحد خود رسیده و با شتابی غیر قابل وصف رو بجلو است و هر شخصی این انتظار در او دوچندان میشود که انسانها نباید تجربیات گذشته را فراموش کرده و روز از روزی دیگر شاهد پیشرفت باشیم .
چرا و چرا این امر حقیقی هیچگاه به حقیقت نمی پیوندد؟پس چراهرروزه شاهد و ناظر افول دولتمردان و سقوط بناهای در ذهن ساخته آنهاییم.
چرا عقب گرد و عقب گرد؟آیا روزی این قطب حل شده در تاریخ خواهد بود؟چرا وبه چه علت اوباما سردرگم است/؟
چرا و چرا وچرا؟
مردمان و مردمان و مردمانند که خود رابالغ میدانند.اصولا در تمامی جوامعی که پایه بعضی از انتصابات بر اصل جمهوریت مردم است اشخاصی به رتبه های عالیه نظام میرسند که متاسفانه از اقتدار و ابتکار و سطح هوشی بالایی بی بهره اند .
یکی از این شخصیتها بغیر از اوباما که مردمان آن آب و خاک رابه ورطه نیستی کشاند اولاند بود.
خواب و خیال و توهمات یکی پس از دیگری گویی گریبانگیر این مردمان است و به هیچ بهایی حاضر به عقب نشینی هم نیست.خواب و رویایی که ساخته و پرداخته ذهن کج اندیش رییسان جمهور
انهاست.
مردمان رویایی ,مقامات خیال پرداز ,نتیجه ای جز انتخابی مقتضح نیست .