۱۳۹۳ شهریور ۷, جمعه

داعش وحسین

درسالهای گذشته با تعدادی از دوستانی به مصاحبت نشستم که درسه-چهاردهه قبل شانس اقامت و یا تحصیل در ایالات متحده راداشته اند وتجربیاتی رو کسب کرده اند.من هم تونستنم از تجربیاتشون درجهت تکمیل اطلاعات شخصی خودم استفاده تمام و کمال رو ببرم .
اونهایی که در 3-4 دهه گذشته آمریکا اقامت داشتن از رویایی  و بقولی بهشت روی زمین بودن به تمام واقع آنزمانها صحبت به میان میاوردند.
شاید شما دوستان شنیده باشیدکه آمریکا را مدینه فاضله مینامند.
اما هیچ میدونید که این ایالات متحده دیگر آن ایالات متحده سابق نیست؟!آیا میدونید بامصائب و مشکلاتی که روز افزون گریبان یانکی ها را گرفته تاجایی رسیده که آمریکا رابه قدرت درجه 4-5 جهان تبدیل کرده و این چیزی نیست بغیر از افت همه جانبه و یکسان در تمامی موارد و مسائل پیش روی ملل ایالتهای مختلف !
بادوستی مصاحبت میکردم که 8-10 سالی در دهه 70 میلادی رو در آمریکا سپری کرده بود و از خوشیها و امکانات و رفاه اون زمانها صحبت به میان میاوردو باحصرت از آنروزگاران یاد میکرد. ولی در اواسط بحث (اما*یی )رو به میان آورد.
وآن چیزی نبود بجز اقتصاد شکوفا و تک محور در دنیا بعنوان ابرقدرت و رفاه کامل مردم .تا جایی که امریکایی های اصیل از دست زدن به شغلهای درجه 2 به پایین امتناع میورزیدند.ورده های شغلی پایین را به مهاجران و کارورزان و کارجویان کشورهای درجه 2 به بعد میسپردند و به نوعی آقایی میکردند و کسر شآن میدانستند اگر به شغلهای درجه 2 به پایین
اشتغال میورزیدند .
همین دوست عزیز بعداز اتمام تحصیلات به وطن بازگشت و بعداز چندسال برای تکمبل تحصیلات فوق کارشناسی به کشورهای آسیایی (بالاخص ژاپن)عزیمت کرد .(اواسط دهه 70 شمسی)
دوست مون نقل میکرد که تا زاپن را از نزدیک ندیده بودم به گمانم زندگی و سعادت و ابرقدرتی را به معنای تمام کلمه در آمریکا میدیدم . اما زمانیکه از سخت کوشی و نظم و ترتیب و پایبندی ه آداب و رسوم و به نوعی حفظ ارزشهای این چشم بادامیها روازنزدیک لمس کردم .با اون بروز بودن تکنولوژی و بقولی سیستماتیک بودن در تمامی زوایاوگوشه و کنار زندگی
روزمره .بنوعی مجذوب خلقیات و فرهنگ و هنر و آداب شرق دورشون شدم .
دوست محققم ادامه داد :در اواسط دهه 2000 میلادی برای تکمیل و واکاوی و بنوعی نارضایتی از وضع و علم دانش  در حس درونی خودش تصمیم به ادامه تحصیل در مقطع دکتری (اونهم دراواخر دهه چهارم و اوایل دهه پنجم زندگیش) گرفت!
ولی اونطور که نقل میکند بعلت شرایط تحصیلی -تکمیلی آسان تر (برخلاف میل باطنی) در ایالات متحده نسبت به ژاپن . پذیرشی از یکی از کالج های مرتبط با رشته تخصصی اش دریافت کرد.
نزدیک به 3 سالی را در آمریکا گذراند و نتیجه اقامت خود و ملموس بودن زندگی درینگه دنیا را از نزدیک شرح داد و. ایالات متحده قرن 21 راتآسف برانگیز توصیف میکرد.
سوالی در ذهن من نقش بسته بود و جوابی که از این راوی گرفتم که نتیجه مشاهدات خودش بود چیزی جز ماحصل این نبود .جز اینکه:
درچند دهه قبل رفاه و آسایش و اقتصاد پویا در ایالات متحده باعث شد تا جوانان و نیروی کاری که باید با تحصیل و کوشش و فراگیری تخصص همراه با دانش فنی و علمی خود را بروز میکرد وازنیروی خارجی به چشم نیروی کار درجه چندم نگاه نمیکرد.متاسفانه این اعتماد کاذب و بقولی غرور بیجا خود علت شد که نسل های جدید نوعی تن پرور و تنبل و کند ذهن و کم سواد باشند تا جایی که حتی در بسیاری از موارد قادر به تکمیل دوره های تحصیلی دبیرستن و کالج خود نیستند.!


۱۳۹۳ مرداد ۲۳, پنجشنبه

شطرنج خاورمیانه

چند سالی بیشتر نیست که شاهد تحولاتی در منطقه خاورمیانه هستیم . اگر از جمله آدمهایی باشی که کنجکاوی عذابت بده و باصطلاح نتونی به سادگی از کنار مسائل پیرامون خودت رد بشی و از اونطرف قضیه به کسآیی هم اطمینان نداشته باشی ,پس در خلوت خودت به تفکر ترغیب میشی و اگر کمی هم بدور از احساسات باشی میتونه به تعقلت کمک فراوانی بکنه .
غزه , داعش , اردوغان , اشرف غنی , نوری مالکی و.... تمام مواردی هست که تقریبا ذهن آدمی رو به تکاپو وا میداره .
چرا و چرا ؟؟مهره های چیده شده در منطقه با نظم خاصی  به راهی که در فرمانده سیستماتیک درمغزشون تعریف شده  رو میپیماید .چه اهدافی رو دنبال خواهند کرد و سرانجام داستان به کجا ختم شود هیچکس نمیداند و حتی طراحان هم بطور 100 درصد و اکمل وقطعیت نمی توانند به برنامه ها مطمئن باشند .چون تاریخ اینطور بما نشان داده .
واما افکاری در اذهان بنده و خیلی ها نقش میبندد که آیا داعش راهیست انحرافی /؟!
آیا مردم ترکیه راهی به اشتباه در پیش دارند و دستهایی در کاراست تا جرقه واژگونی و بقولی سراشیبی سقوط را از قلل پیشرفت و اقتدار سیاسی و تجاری امپراطوری عثمانی بزرگ را بزنند ؟!
 آیا داعش راهکاریست در جهت انحراف اذهان عمومی در سوریه ؟ویا یکسره کردن کار عراق درراستای تجزیه  ؟البته وصد البته متاسفانه کارنامدی و کارشکنی ها در عراق باعث گردید تا  بغیر از تشیع و اقلیت ها که درصحنه بودند . بغیه کارزار را ترک کنند و واگذاری بازار را رقم  بزنند .!!!
افغانستان چه ؟چرا و چرا دریک انتخابات عادی طوری دکور و پرستیژ صحنه بهم بخورد که کار به جایی کشیده شود که امروزه شاهد آنیم !
بقولی حال که به پایان مقاله رسیدیم .بیاد این مطلب میافتم که از نکته بکاه و به مبلغ افزا!!!!
آیا نمیتوان در یک حساب سر انگشتی و با توجه به نظرات سابق به این جمع بندی رسید که بیشترین مسبب مشکلات و مصاعب گوناگون نشان از بی عرضه گی و نا کارآمدی شخص , شخیص  (باراک حسین اوباما) است و نه یک حرف کمتر و نه یک حرف بیشتر!!!!!!!!!!!
در تمامی موارد فوق هیچ معظلی را نمیتوان دخیل دانست بغیر از انتخاب اشتباه و غیر قابل جبران مردمانی در آنسوی کره خاکی بالاخص (مردمان بومی ایالات متحده آمریکا)ونه مهاجران بیگناه . !!!!!

مطالب فوق نظرات خود نویسنده است . شاید نظراتم اشتباه باشد .
نویسنده خودم / 23  مردادماه /1393