۱۳۹۳ شهریور ۱۲, چهارشنبه

حماقت تا به کی؟!

از  4 دهه قبل به حالا شاهد حماقتها و لودگیهایی بس فجیع از قشر عموم درجوامع غربی ,بلاخص اروپا و آمریکابوده ایم .
این فجایع نشئت گرفته از نوعی کبر و غرور و بنوعی خودپسندی احمقانه در سالها قبل و ازجاییکه مردمان این جوامع با القای به اینکه ما نژادبرتریم و بغیر از ما همگی مردم دنیا پست و پوچند.
تا باینجا رسید که این خودبالگی پوچ بمراتب علل گردید تا درنسلی به نسل دگر ,بیخردی . تن پروری . عدم نیاز به تحرک . نادانی و بیسوادی و تا جایی که غالب قشر مردمی از هر سن و جنسی ازسواد پایین همراه با تهی بودن از اطلاعات عمومی روزمره که معمولا درپایین ترین سطح اطلاع رسانی که همانا تلویزیون است وجود دارد .
واما این است آن لودگی و حماقت همراه با کبر و غرور کاذب . علت میشود تا با انتخاب . منتخب ناشی وسپردن ضمام امور کشور به فردی ناآگاه وخودنما گر که فقط و فقط خواهان برخ نمایی خود است و بقولی شخصیتی کاذب را نقش میزند.
بدتر از آن پرپایی و تشکیل . تشکلهایی حبابی و عوام پسند به نام جمعیتهای حقوق بشری و ضد جنگ و ضد نزادپرستی توسط همین قشر ناآگاه است تا با خودنمایی و تیترکردن نهادهای بیهویت و گمراه خود اظهار وجودی کرده باشند!
جالب آنجاست وبقولی  تاسف را برمی انگیزد .تاجایی که بمراتب و به تکرار اشتباهات خود را رقم میزنند .
مثال و نمونه این زوال در تفکر مردمانی بقول خود برتر انتخاب و انتخاب و انتخاب  .اوباما و کارتر و اولاندو.... بوده .
یادمان است روزهایی که ملتهای غربی شاد و خرسند از انتخاب (درذهن خود متوهم شده)روسایی کارآمد و رستم دستانی دگر تا گره از مشکلات کور مملکت خویش باز کند . اما امروزه به اعتراف خود با انتشار آمار محبوبیت روسای جمهور خودافتضاحی را که ببار آورده اند را به اطلاع عموم میرسانند و بنظر نویسنده . هنوز زود است تا خرابکاریها و تصمیمات غلط روسای جمهور و سردمدارانشان را ببیند .
باید به انتظار بنشینند و ببیند تا مسائل القاعده و طالبان و داعش و بیشتر گروه های تروریستی که با نفوذ درداخل خاک غرب . با بکارگیری و عضوگیری ازمسلمانان جهان سوم و خاورمیانه ای که تابعیت غربی دارند .امنیت و آسودگی خاطر کشورشان را به چالش میکشند وبه مخاطره می اندازند تا چه حد رضایت دارند .
به گمان بنده مسائل و رویدادهای مهمتری در آیندگانی نزدیک و دور .جهان را بهت زده و شگفت انگیز خواهد کرد .
پس باید کنار گود نشست و دید نسخه ای که غربیها و تفکر عمومی جوامع غربی برای دنیا پیچیده اند (درسالها قبل)چگونه خواهد شد و آیا خواهد توانست تا مرحمی بر دردهای پیشین و پسین غربیها باشد و یانوش دارویی بیش نیست بعد از......
جمعه

۱۳۹۳ شهریور ۷, جمعه

داعش وحسین

درسالهای گذشته با تعدادی از دوستانی به مصاحبت نشستم که درسه-چهاردهه قبل شانس اقامت و یا تحصیل در ایالات متحده راداشته اند وتجربیاتی رو کسب کرده اند.من هم تونستنم از تجربیاتشون درجهت تکمیل اطلاعات شخصی خودم استفاده تمام و کمال رو ببرم .
اونهایی که در 3-4 دهه گذشته آمریکا اقامت داشتن از رویایی  و بقولی بهشت روی زمین بودن به تمام واقع آنزمانها صحبت به میان میاوردند.
شاید شما دوستان شنیده باشیدکه آمریکا را مدینه فاضله مینامند.
اما هیچ میدونید که این ایالات متحده دیگر آن ایالات متحده سابق نیست؟!آیا میدونید بامصائب و مشکلاتی که روز افزون گریبان یانکی ها را گرفته تاجایی رسیده که آمریکا رابه قدرت درجه 4-5 جهان تبدیل کرده و این چیزی نیست بغیر از افت همه جانبه و یکسان در تمامی موارد و مسائل پیش روی ملل ایالتهای مختلف !
بادوستی مصاحبت میکردم که 8-10 سالی در دهه 70 میلادی رو در آمریکا سپری کرده بود و از خوشیها و امکانات و رفاه اون زمانها صحبت به میان میاوردو باحصرت از آنروزگاران یاد میکرد. ولی در اواسط بحث (اما*یی )رو به میان آورد.
وآن چیزی نبود بجز اقتصاد شکوفا و تک محور در دنیا بعنوان ابرقدرت و رفاه کامل مردم .تا جایی که امریکایی های اصیل از دست زدن به شغلهای درجه 2 به پایین امتناع میورزیدند.ورده های شغلی پایین را به مهاجران و کارورزان و کارجویان کشورهای درجه 2 به بعد میسپردند و به نوعی آقایی میکردند و کسر شآن میدانستند اگر به شغلهای درجه 2 به پایین
اشتغال میورزیدند .
همین دوست عزیز بعداز اتمام تحصیلات به وطن بازگشت و بعداز چندسال برای تکمبل تحصیلات فوق کارشناسی به کشورهای آسیایی (بالاخص ژاپن)عزیمت کرد .(اواسط دهه 70 شمسی)
دوست مون نقل میکرد که تا زاپن را از نزدیک ندیده بودم به گمانم زندگی و سعادت و ابرقدرتی را به معنای تمام کلمه در آمریکا میدیدم . اما زمانیکه از سخت کوشی و نظم و ترتیب و پایبندی ه آداب و رسوم و به نوعی حفظ ارزشهای این چشم بادامیها روازنزدیک لمس کردم .با اون بروز بودن تکنولوژی و بقولی سیستماتیک بودن در تمامی زوایاوگوشه و کنار زندگی
روزمره .بنوعی مجذوب خلقیات و فرهنگ و هنر و آداب شرق دورشون شدم .
دوست محققم ادامه داد :در اواسط دهه 2000 میلادی برای تکمیل و واکاوی و بنوعی نارضایتی از وضع و علم دانش  در حس درونی خودش تصمیم به ادامه تحصیل در مقطع دکتری (اونهم دراواخر دهه چهارم و اوایل دهه پنجم زندگیش) گرفت!
ولی اونطور که نقل میکند بعلت شرایط تحصیلی -تکمیلی آسان تر (برخلاف میل باطنی) در ایالات متحده نسبت به ژاپن . پذیرشی از یکی از کالج های مرتبط با رشته تخصصی اش دریافت کرد.
نزدیک به 3 سالی را در آمریکا گذراند و نتیجه اقامت خود و ملموس بودن زندگی درینگه دنیا را از نزدیک شرح داد و. ایالات متحده قرن 21 راتآسف برانگیز توصیف میکرد.
سوالی در ذهن من نقش بسته بود و جوابی که از این راوی گرفتم که نتیجه مشاهدات خودش بود چیزی جز ماحصل این نبود .جز اینکه:
درچند دهه قبل رفاه و آسایش و اقتصاد پویا در ایالات متحده باعث شد تا جوانان و نیروی کاری که باید با تحصیل و کوشش و فراگیری تخصص همراه با دانش فنی و علمی خود را بروز میکرد وازنیروی خارجی به چشم نیروی کار درجه چندم نگاه نمیکرد.متاسفانه این اعتماد کاذب و بقولی غرور بیجا خود علت شد که نسل های جدید نوعی تن پرور و تنبل و کند ذهن و کم سواد باشند تا جایی که حتی در بسیاری از موارد قادر به تکمیل دوره های تحصیلی دبیرستن و کالج خود نیستند.!


۱۳۹۳ مرداد ۲۳, پنجشنبه

شطرنج خاورمیانه

چند سالی بیشتر نیست که شاهد تحولاتی در منطقه خاورمیانه هستیم . اگر از جمله آدمهایی باشی که کنجکاوی عذابت بده و باصطلاح نتونی به سادگی از کنار مسائل پیرامون خودت رد بشی و از اونطرف قضیه به کسآیی هم اطمینان نداشته باشی ,پس در خلوت خودت به تفکر ترغیب میشی و اگر کمی هم بدور از احساسات باشی میتونه به تعقلت کمک فراوانی بکنه .
غزه , داعش , اردوغان , اشرف غنی , نوری مالکی و.... تمام مواردی هست که تقریبا ذهن آدمی رو به تکاپو وا میداره .
چرا و چرا ؟؟مهره های چیده شده در منطقه با نظم خاصی  به راهی که در فرمانده سیستماتیک درمغزشون تعریف شده  رو میپیماید .چه اهدافی رو دنبال خواهند کرد و سرانجام داستان به کجا ختم شود هیچکس نمیداند و حتی طراحان هم بطور 100 درصد و اکمل وقطعیت نمی توانند به برنامه ها مطمئن باشند .چون تاریخ اینطور بما نشان داده .
واما افکاری در اذهان بنده و خیلی ها نقش میبندد که آیا داعش راهیست انحرافی /؟!
آیا مردم ترکیه راهی به اشتباه در پیش دارند و دستهایی در کاراست تا جرقه واژگونی و بقولی سراشیبی سقوط را از قلل پیشرفت و اقتدار سیاسی و تجاری امپراطوری عثمانی بزرگ را بزنند ؟!
 آیا داعش راهکاریست در جهت انحراف اذهان عمومی در سوریه ؟ویا یکسره کردن کار عراق درراستای تجزیه  ؟البته وصد البته متاسفانه کارنامدی و کارشکنی ها در عراق باعث گردید تا  بغیر از تشیع و اقلیت ها که درصحنه بودند . بغیه کارزار را ترک کنند و واگذاری بازار را رقم  بزنند .!!!
افغانستان چه ؟چرا و چرا دریک انتخابات عادی طوری دکور و پرستیژ صحنه بهم بخورد که کار به جایی کشیده شود که امروزه شاهد آنیم !
بقولی حال که به پایان مقاله رسیدیم .بیاد این مطلب میافتم که از نکته بکاه و به مبلغ افزا!!!!
آیا نمیتوان در یک حساب سر انگشتی و با توجه به نظرات سابق به این جمع بندی رسید که بیشترین مسبب مشکلات و مصاعب گوناگون نشان از بی عرضه گی و نا کارآمدی شخص , شخیص  (باراک حسین اوباما) است و نه یک حرف کمتر و نه یک حرف بیشتر!!!!!!!!!!!
در تمامی موارد فوق هیچ معظلی را نمیتوان دخیل دانست بغیر از انتخاب اشتباه و غیر قابل جبران مردمانی در آنسوی کره خاکی بالاخص (مردمان بومی ایالات متحده آمریکا)ونه مهاجران بیگناه . !!!!!

مطالب فوق نظرات خود نویسنده است . شاید نظراتم اشتباه باشد .
نویسنده خودم / 23  مردادماه /1393

۱۳۹۳ تیر ۱۷, سه‌شنبه

کرزی و خودخواهی

باسلام به دوستان :
در کش و قوص مسائل افغانستان به معضلات پی در پی برمیخوریم که اینها هیچ چیز نیست غیر از بی لیاقتی  وبی عرضه گی وبنوعی خودخواهی های رییس جمهور کهنه پای سیاست افغانستان (حامد کرزی )است.
کرزی که خود بنوعی وابسته و جیره خوار و روزی خوار ایالات متحده بوده و به رقم شانس روزگار و تلافی حمله 11 سپتامبر باعث شد تا بساط طالبان و القاعده از کابل رخت بربندد و با اشراف ارتش آمریکا بر افغانستان و شانس حامد کرزای در قرعه کاخ سفید (هرچند که بعدها معلوم شد یارگیری کاخ سفید اشتباه بوده )ریاستش بر کاخ ریاست جمهوری کابل محقق شد.
اما تنها و تنها ثمری که جناب کرزی برای کشورش (که بیشتر عمرش در آن ساکن نبوده) به انزوا کشاندن و بدبختی و بیشتر بخاطر فساد باعث شد تا شانس ها و اقبالات کشورش با سیاست های غلط او و همفکرانش ازدست برود .
در ماهها قبل باپایه ریزی انتخابات افغانستان و حمایت کشورهای خارجی برای به کرسی نشاندن ریاست دیگری برکاخ کابل بودیم .تا اینکه  در ماه قبل  بانتایجی تامل برانگیز وبقولی مشکوک باعث گردیدانتخابات به  دور دوم رودو مقاصد شوم عده ای جاه طلب خود را بر اراده بزرگ مردم  القائ کنند.
حال این خودخواهی و جاه طلبی تا به کجا با منافع و آینده سازی سرنوشت افاغنه مغایرت داشته باشد .؟!الله و اعلم .
امروز با اخباری مبنی بر اعلام نتایج اولیه آرائ مرحله دوم انتخابات افغانستان . نتایجی تامل برانگیزرا اعلام کردند !که ظاهرا از اختلاف 1 میلیونی آراء و پیشی گرفتن اشرف زای خبر میدهد !!!!!
چندیست که سوالی در ذهنم نقش بسته .که آیا حامد کرزی به این نکته آگاه است که رفتارها و تصمیمات و طرز فکری که مسموم است و باتزریق آن به سطح عموم جامعه نتیجه و ماحصلش در آینده مملکتش چیست؟
کرزی آنطور که فکر میکند هوشیار و آگاه نیست. و این از رفتارها و کنش هایش پیداست .او با این ایده که داستان سیاست و مهره های چیده شده درهمسایه استراتژیکش(روسیه) رادر کشورش اجراء نماید وباجایگزینی اشرف زای بعنوان ریاست جمهوری کاغذی و عروسکی . زمینه بازگشت خودش به قدرت در سالیان بعد را پایه ریزی نماید .
اما متاسفانه اوبرخلاف ادعایش مسلمان نیست.رفتار و سکناتش اینرا نشان میدهد.زیرا براین مسائل آگاه نیست.
انسان مسلمان که به روزجزاءایمان دارد .میداند که مرگ در نزدیکیست و این درآمریکای لاتین خود رانشان داد.
افغانستان .روسیه نیست !
کرزی . پوتین نیست!
اشرف زای .مدودوف نیست .
و.....................................................
باید بود و دید که ستاره اقبال افغانستان چگونه و چطور فرود خواهد آمد؟ولی آنچه که میدانیم افغانستان با نا آگاهی کرزی و همفکرانش در بی ثباتی سیاسی و امنیتی روبه دامن طالبان و القاعده میرود وکافیست که بانفس گیری داعش .شعبه ای هم در افغانستان بزند.
جمع کردن این داستان که فرضش دور نیست افغانیها را به سالهای فرمانروایی ملا محمد عمر و بن لادن میبرد.
موفق باشید .(مطالب فوق نظرات اینجانب است)/نویسنده خودم
93/تیر/17

۱۳۹۳ خرداد ۲۳, جمعه

داعش جریانی برای انحراف اذهان عمومی

در روزهای اخیر خبرهایی به گوش میرسد مبنی بر نفوذ  وپیشروی گروه جهادی و تندروی ( داعش )  ,تا نزدیکی بغداد . تا جایی که تقریبا 80-90 کیلومتری پاینخت عراق رسیدند.
فارغ از اینکه چه گروهی و یا چه کسانی با تحرکات مشکوک و قابل تامل باعث شدندکه با قصور در وظایف و عقب نشینی از سنگر مسبب بروز این فاجعه گردیدند, از هرزاویه ای که به داستان بنگریم جایی ازآن مشکل دار است .
حال گذشته از اینکه چگونه و چطوروبا چه سر انجامی ( داعش)  به چه راهی میرود و آیا در وظایف محوله به خود موفق خواهد بود یا نه ؟ گوشه ای از این پکیج برنامه ریزی شده بطور غریزی کوره راهی دارد که میتوان باکمی تعمق در افکار راه را روشن و نقشه پیش رو را در مقابل چشمانمان قرار داد .
داستان ما از 3 سال پیش شروع شد که همزمان در راستای اپیدمی بهار عربی و تظاهراتهای مردمی در بعضی از کشورهای عربی که با حاکمان چندین و چند ساله مشغول گذران عمر بودند .جایی رسید که نوبت به سرزمین (شام ) رسید و مردمان (شامات ) با گردهمایی ها و حضور در راهپیمایی ها و اعتراضات کار بجایی نبردند و این قصه سر به درازا گذاشت و کار به جنگهای پارتیزانی درون شهری کشید و بعدها به کل کشور تعمیم پیدا کرد .
در ابتدا نیرویی متشکل از مردم عادی و نظامی های جدا شده از دولت بشار اسد  شکل گرفت بنام (ارتش آزاد) .
بعدها با به درازا کشیده شدن جنگ , پای تروریستها و گروه های جهادی و خارجیها و انشعاباتی از القائده  بازشد .
در این میان چندیست که گروهی بنام داعش سر برآورده , که مقاصد و اهداف و جهت گیریهایش مشکوک و باطل  واین سمت گیریها تا به حدی مفتضح است که تفکر انسان در واکاوی این گره کور به بن بست میرسد .
اخبار و روایات در کمتر از یکهفته گذشته مبنی بر اینست که گروه (داعش )با جهت گیری به سمت عراق و اشغال یک به یک شهرهای غربی تا پشت دروازه های بغداد (80 -90)کیلومتری آن رسیده است .
حال که نیت و مقصود آنان چیست ؟چه اهدافی را دنبال میکنند ؟ و چگونه میخواهند به این رویه ادامه دهند تنها وتنها یک گزینه در ذهن جرقه میزند که اینها بدنبال انحراف اذهان عمومی از داستان سوریه هستند .
پس باید منتظر بود و دید که کار بکجا خواهد کشید! .از اینکه قدرتهای منطقه دست به روی دست بگذارند و (داعش ) به تمامی عراق مسلط شوند را باید در رویا ببیند .
حال با انحرافات جنگ در سوریه و خودزنی خود به چه مقصودی دل خوش کرده اند؟ .خدا میداند و بس

منتظر تحولات پیچیده در آینده میمانیم .منطقه خاورمیانه آبستن حوادثی بس بزرگ است .
موفق باشید

۱۳۹۳ فروردین ۱۶, شنبه

رییس جمهور بعدی افغانستان کیست؟

امروز شنبه 16 فروردین 93 .روز سرنوشت در افغانستان برای جایگزینی رییس جمهوری حامد کرزای است.
در اظهار نظرهای انجام شده ونظرسنجی ها ,شانس کسب رای برای 3 شخصیت بیشتر از بقیه است.
دکترعبدالله عبدالله-محمداشرف غنی احمدزای - دکترزلمی رسول- نفرات برتر و شناخته شده برای تصاحب کرسی ریاست جمهوری افغانستان است.
حال با بررسی سرانگشتی  میتوان به این مطلب پی برد که بهترین فرد از تمامی جهات کسی نیست جز عبدالله عبدالله است .
باید منتظر بود و دید که سطح آگاهی و شعور مردم افغانستان تا چه اندازه است؟بنده به این مطلب معتقدم که باوجود عدم انتضار از افاغنه اما بهترین گزینه از صندوف های رای بیرون خواهد آمد.
منتظر میمانبم و نتایج را دنبال خواهیم کرد.

۱۳۹۳ فروردین ۸, جمعه

ترکیه در آستانه تجزیه

سوالی در ذهنم تداعی میکند و دوست دارم امکاناتی فراهم بود تا بطور عموم این پرسش به مطرح میشد,که در3-4 سال قبل و در آستانه انتخابات ترکیه که منجر به پیروزی حزب اردوغان شد عوام وخواص کجا بودند؟!آیا تشخیص و فهم این مطلب که پایداری در قدرت و استمرار آن بغیر از امام ومعصوم خود فسادآوراست و قدرت و جاه طلبی در پی خواهد داشت؟!ایا خود نمیدانستید و ناآگاه بودید و یا خاموش ,زمانیکه پله های قدرت و موانع پیش روی اردوغان بانقشه های قبلی مهره چینی میشدند ؟!یا با کودتای آرام و ساکت سعی در تغییر قانون و عزل امرای ارتش و قضات عادل ,مصلحت در سکوت بود ؟!
آیا تاریخ  نخوانده اید ,که دیکتاتوراز ابتدا دیکتاتورنیست و این مردمانند که دیکتاتور میسازند.دیکتاتور هم به ابتدا از دوردست شروع میکند و کار بجایی  میرسید که نزدیکان منتقد هم بسبب عدم همراهی ,از تیغ خواهد گذراند؟!
بانگاهی گذرا به سوابق گذشته نزدیک آقای اردوغان ,به نوعی عارضه  بیماری روان و زوال شخصیت در او شاهدیم .            مسائل غزه و فلسطین , نصب سیستمهای سپر دفاعی ,موضع گیریهای اشتباه  در مورد ایران عزیزو..... مواردیکه با نگاهی سطحی به هرکدام نوعی توهم هیتلر وار در وجودش موج میزند و خواهان شخصیت سازی آنهم از نوع حبابی برای خویش است.
هرچند که اشخاص کاریزماتیک ,جوهره و خمیر مایه را از ابتدا و همزمان با ژنتیک ذاتی درخود پرورش میدهند و تبلور می یابند.نه اینکه بازور و تخیل به باور خود و اطرافیان این امر تحمیل گردد.
اردوغان با ژستهای ناشیانه خواهان تزریق این تفکر به دیگران بوده که اینجانب هستم که به نمایندگی از 1/500/000/000 مسلمان توانایی حل مشکلات دنیای اسلام را دارم.
زهی خیال باطل که نمیداند و یا نمیخواهد بداند که جنابعالی در داخل مرزهای عثمانی و از بین کسانیکه در دور قبل به حزب شما رای داده اند ,شاید اکنون دیگر پیرو نظر و دیدگاه سابق خود نباشند واین را باید به آینده ای نزدیک و انتخابات پیش رو سپرد تا ببینیم که از صندوقهای ترکیه نتیجه چه بیرون میریزد.!
ولی بنده اطمینان دارم وطبق نقل قول از دوستانیکه از نزدیک با ترکهای استانبولی مراوده داشته ,وسریالهای فرهنگی وهنری صادرشده به کانالهای ماهواره ای ,به این نتیجه رسیده ام که ترک زبانهای عثمانی .مردمانی با حافظه کوتاه مدت ,سطح هوش پایین ,وبقولی بی ایمان.
زیرا نقل قول از پیامبر اسلام است که فرمودند:
مسلمان مومن است .مومن اشتباه را دوبار تکرار نمیکند.
خود بخوانید حدیث مفصل از این مجمل.واین داستان همچنان ادامه خواهد داشت و کمک شایانی به تجزیه آسیایی واروپایی کشورشان خواهد کرد.
همان پروژه ایکه دیگران طرح کرده و مردمان ناآگاه بابی خردی وجهالت تسریع میکنند.
حال باید منتظر بود ودید.
نوشته فوق نظر نویسنده است.
(نویسنده خودم)
جمعه هشتم فروردین نود و دو

۱۳۹۳ فروردین ۵, سه‌شنبه

پوتین در دام فراماسونرها

در یکی دوسال گذشته همیشه در این فکر بودم که چطور در قبال اینهمه تکروی های روسیه و بالاخص جناب پوتین ,چطور فراماسونرها و سردمداران ایالات متحده (منظور اوباما و تیم دولتش نیست)(چون برخلاف روی سن ,پشت صحنه کارگردان و عروسک گردانها کسان دیگری هستند) ساکت نشسته اند و سکوت پیشه کردند؟!
تنها و تنها گزینه ای که در ذهنم جرقه زنان از راه دورخود نمایی میکرد, یک گزینه بود وآنهم چیزی نبود جز,نقشه ای ویا شاید دومینویی طول ودراز, که نیاز به صبر و زمان دارد ازبرنامه ریزی انزوای حداکثری روسیه!.اما نمیدانستم که مدت زمان و تعداد مهره های چیده شده ,چقدر است؟ویاکی و چگونه استارت این پازل کلیدخواهد خورد؟!
شاید من و خیلی از دوستان که فرایند  مواضع پیش آمده  روپیگیری میکردیم,حدس و گمان اینکه در زدوخورد  سیاسی در بحران (اوکراین) و مشکلات (کریمه)تحریم و گزینه های انزوای روسیه ,کلیدش روشن شود ,دور از ذهن بود.
امروز شاهدیم که جناب پوتین بهانه این استارت را خود بدست توانایش رقم زد.
واولین قدم این تحول,تبدیل (g8) به (g7).وباختی دیگر در جنگ سرد دوم برای روسیه,که این جنگ سرد با اولینش قابل مقایسه نیست .زیرا روسیه دیگر آن یرزمین پهناور نیست .متحدانش تقلیل یافته و حتی بزرگترین همزادش  در ایدئولوژی (چین کمونیست)هم دیگر در بیشتر موارد به منفعت خویش مینگرد ومتوجه خطر موجود گشته است.سندش هم (رای ممتنع در سازمان ملل به گزینه اوکراین).
پس فرضیه ای که من و بعضی از همفکران من, مبنی بر نقشه زوال وانزوای اقتصادی وسیاسی چین وروسیه.که به آن اعتقاد داشتیم صحتش به اثبات رسید.
ولی همچنان بنده براین اصل پایبندم مبنی بر بی عرضه بودن اوباما که بعداز کارترناکارآمدترین رییس جمهور ایالات متحده است. شکست  بسیاری از لو.ایح و طرح های ,مطروحه توسط اوباما که در حدواندازه اش نبود.خود گواه این مدعی است و آخرینش هم دراز نمودن دست دوستی و آشتی بسمت روسیه در سال 2009 .,نتیجه اش امروز برملاشد.
بنده به این مطلب اعتقادراسخ دارم که این نه یک درس عبرت برای اوباما ,بلکه بعلت زیاده خواهی هایی از جنس قدرت وعدم محتوی درونی از لحاظ شخصیت در وجود باراک ,حتی در این باقیمانده ناچیز از ریاستش بر کاخ سفید,شاهد جوگیری هایی ازنوع نوبل خواهیم بود.
بنشینیم و شاهد وقایع باشیم.
نویسنده خودم(مطالب فوق نظرات نویسنده است).موفق باشید
پنجم  فروردین نود و دو


۱۳۹۲ اسفند ۱۳, سه‌شنبه

زوال آمریکا

بانگاهی که به اطراف مینگریم  براحتی پی خواهیم برد  درزمان ریاست جمهوری باراک اوباما ,سراشیبی سقوط  ایالات متحده در زوال پیش رو , شیب تندتری به خود گرفته . اوباما همان کسی است که  با اقدامات ناشیانه خود در سیاست خارجی و اقدامات خارجی  بیش از پیش , تبدیل شدن آمریکا در چشم جهانیان به قدرت درجه 4 یا 5  از لحاظ ترازبندی بین المللی و قابل قبول وافکار عمومی  ملتهای جهان را تسریع میبخشد.
باقدری تامل و تفکر بانگاهی به روند پیش نوشتار آمده در تحولات سیاسی  اوکراین و بی اعتنایی روسیه به چنگ و دندان نشان دادنهای (مخصوصا)ایالات متحده آمریکا, خودگواه بر این ادعاست .
حال باید منتظر ماند ودید که آیا سیر نزولی این روند ادامه دار خواهد بود ,یا اینکه یانکی ها تدابیر محتاطانه ای در انتخاب ریاست جمهوری بعدی  آمریکا در انتخابات پیش رو می اندیشند ,یا نه؟!
موفق باشید .
نویسنده خودم .(  نوشتار فوق نظرات نویسنده است)
در 3 هفته پیش نگارش شد
21 اسفند یکهزار و سیصد و نود ودو                                                                                                   

ترکیه درسراشیبی سقوط

فواره چون بلند شود سرنگون شود
این ضرب المثلی است که بیشتر در مواردی صدق میکند که خود نشان از جایگاه بلند پروازی و عاقبت کار دارد .
در روند مناسبات اقتصادی و سیاسی ترکیه و نگاهی به راه طی شده در 30 سال گذشته این کشور ,شیب تندی در وضعیت اجتماعی و اقتصادی این کشور شاهد خواهیم بود.
سعود و سقوط یک کشور بیشتر وابسته به مردمان آن دارد ,که صدالبته با انتخاب افراد اصلح در زمامداری مملکت رابطه ای مستقیم دارد.
صدالبته که اینجانب نه تاریخدانم و نه کارشناس اجتماعی که عوامل تضعیف در قدرت تصمیم گیری صحیح ترکهای عثمانی 
راموشکفی نمایم واین امر مختص صاحبنظران و کارشناسان است .
واما تنها عاملی که میتوانم در خصوص عوامل آن بحثش را به میان بیارم  .تنها و تنها نتیجه گیری از محصولات فرهنگی و هنری ملل است , با گذری به سریالهای ترکی که برگرفته ازبطن جامعه است و روزمرگی و فرهنگ و تمدن کشورها را به نمایش میگذارد .
سناریت و کارگردان و بازیگران و عوامل فیلم ها همگی با آداب و سننی که با آن بزرگ شده اند سهیم در ساخت مجموعه ها هستند.وما در اکثر این مجموعه ها کوتاه فکری ,کودن بودن ,بشدت سنت گرا بودن که در پشت آن نوعی خرافه گری و اعتقادبه خرافه هایی موج میزند که خود گواه تنگ نظری و عدم بلوغ فکری به چشم میآید.
واین معضلات اجتماعی در زیر پوست تمدن ترکیه موج میزند.شاهدان هم گواه نموده اند.
 خودکرده راتدبیر نیست  . واین راهیست که درسالیان اخیر ترکها خود رقم زده اند.
موفق باشید
نویسنده خودم . (نوشتار فوق نظر نویسنده است)
در 3 هفته قبل نگارش شد

۱۳۹۲ بهمن ۱۷, پنجشنبه

دموکراتهای بی اراده (نظری بر عملکرد تیم امور خارجه دولت اوباما)

همانطور که مستحضرید در ماههای گذشته 5+1 باسردمداری ایالات متحده ,پای میز مذاکره  با ایران نشستند و بعد از راه 10ساله در این مسیربا اصرار آمریکا (بالاخص حسین باراک اوباما وجان کری )که تلاش زیادی در بهبودی روابط شان باجمهوری اسلامی ایران داشتند ,شور وشوق وصف ناپذیر این دونفر خود نادر بود.
روابطی که درروزهای اولیه آن شعف و خوشحالی بسیاری رو شاهد بودیم که بدون تعقل و تفکر در ورای این بخشش از سوی جمهوری اسلامی ایران درنظرات غربیها موج میزد و صدالبته که نقشه های بسیاری روبرای اخذ امتیازات گسترده از جمهوری اسلامی ایران در سر میپروراندند.ورویاهای دست نیافتنی  روشبها درخواب میدیدند.
من بخودی خود در این امرازابتدا رضالت و پستی رادررفتارهای  سردمداران  غربی وبالاخص ایالات متحده شاهد هستم.منتهای کار اینکه  در پشت پرده جهت دهی ها و مرزبندیهای رنگین اوباما و وزیر امورخارجه اش (جان کری) امری نهفته است وآن چیزی نیست  جز ضرب المثل ما ایرانیها که میگه ( شتردرخواب بیند پنبه دانه - گهی لوف لوف خورد گه دانه دانه ).
خیالات و ابهاماتی در سر دولتمردان ایالات متحده میگذشت و میگذرد که باعث شد تا اروپاییها ترغیب و تشویق گردند که پارافراتر گذاشته و به عادی شدن روابط با جمهوری اسلامی ایران فکر کنند.
جالب ترین و مضحک ترین جای کار اینجاست که باچراغ سبز آمریکا ,اروپاییها پارافراتر گذاشته و خواهان اعزام هیئت های تجاری و بازرگانی و صنعتی به ایران شدند تا به خاتمه دادن تحریمها سرعت بخشند.
برخرمگس معرکه لعنت که اینبار هم حسین آغای گ....و.......وجان کورکوری خان معروف ,پاراوسط گذاشته و اظهارات تعجب برانگیزی رامطرح کرده اند.!
جان کری : ازدول اروپایی و بالاخص هیئت فرانسوی میخواهیم  که در اعزام هیئت های بازرگانی و متخصصان وبستن قراردادهای تجاری و گسترش روابط با جمهوری اسلامی ایران تعادل را رعایت کرده و بیاد داشته باشند که تحریمها هنوز پابرجاست و بازیرپاگذاشتن آنها مجازات های سنگین درصورت زیر پاگذاشتن تحریمها نصیبشان خواهد شد.
من به تنهایی باتمسخر و بادید نحقیرروزافزون به دولتمردان ایالات متحده که در راس آن مشت حسین آغا و جان کوچولو هستند, مینگرم .واقعا با تعمیق در تفکر وبررسی راههای گذشته و آمده وسیاستهای آمریکا به بی مغزی و تهی بودن عقل و عدم تفکر در یانکی ها اطمینان خواهید یافت و به نوعی سرگشتگی و گمگشتگی در سیاستهای ایالات متحده خواهیم رسید.
هرچند دربیشتر از یکسال پیش و درآستانه پیروزی مجدد اوباما در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده (ابانماه 91) بنده  مقاله ای (درهمین وبلاگ) در نقدعملکردهای اوباما نوشتم .وپیش بینی نمودم که اوباما ,زوال ایالات متحده را رقم خواهد زدوشکی دراین ندارم و از کاهش محبوبیت اوباما به زیر 40 درصد نشان از این امر دارد.
ودراخر این ضرب المثل درذهن تداعی میکند:
رطب خورده  منع رطب کی توان کند.
نویسنده خودم(این مقاله نظرات نویسنده است)19/11/92 (نوزدهم بهمن نود ودو)

۱۳۹۲ بهمن ۱, سه‌شنبه

سیاسیون بی سیاست

باسلام به تمامی دوستان عزیز:
خیلی وقت بود که نکته های زیادی در ذهنم بود تا با شما عزیزان مطرح کنم .اما بعلت مشغله های کاری نتونستم تا تفکرات و تحلیل هام رو با شما عزیزان در میان بگذارم.
امروز اول بهمن نود ودو است .
چندوقتیست که مشکلی در مناسبات بین المللی ذهنم را آشفته کرده و بقولی آزار دهنده است ,وآن چیزی نیست جز شکوفایی و رشد تعدادی سیاستمدار که آدمی در تجزیه و تحلیل های اینان وا میماند.
واقعا در چندسال اخیر شاهد سیل سیاستمدارانی بوده ایم که بالاخص دراروپا و آمریکا بوده اند و با تحلیل های سطحی و ساده لوحانه خود ,نقش بزرگی در شکستن ابهت غرب بازی کرده اند ومیکنند.
بواقع دیگر کسی غرب و بخصوص ایالات متحده رو جدی نمیگیره وآمریکا در چشم اکثر قدرتهای نوظهور ,بالاخص در خاورمیانه و مخصوصا (ایران) به قدرت درجه 4 یا5 تبدیل شده و بنظر بنده ویاخیلی از آگاهان و معقول اندیشان و حقیقت طلبان غیر از این نخواهد بود.
اوباما ,اشتون ,جان کری ,جک استرا,کارتر,....
حال جالب برانگیزتر آنست که این سیاسان بی سیاست رادربیشتر موارد مردم منتخب نموده اند وبقولی این خود نشان از افت فکری و زوال دیراندیشی و سوار بودن احساس بر عقل ,باوعده های پوچ نامزدان درمواجهه باقشرعوام جامعه دارد.
البته این راازذهن نباید دور کرد که بنوعی مهاجرت پذیری این نوع جوامع از دیگر ممالک و نژادهای مختلف خود نوعی نادرستی و نبودن یکدستی و انبوه تبعه که از حق رای دادن برخوردارند ولی کشور مقصدرا سرزمین مادری ندانسته و فقط در فکر منافع خویش است.که این خود بنوعی عواقب شومی همچون موارد مطروحه در نوشتار فوق دارد.
توجه داشته باشید که این نظریات و منویات نویسنده میباشد.
موفق باشید.نویسنده خودم.(1/11/92)اول بهمن نود و دو